مرد ۸۰ سالهای که شوهر زن جوان را با همدستی او کشته بود از قصاص نجات یافت
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۰۹۴۶۷
آفتابنیوز :
تیم بررسی صحنه قتل خود را به محل کشف جسد رساند. مقتول مردی 32ساله بود که براثر خفگی جانباخته بود. همسرش میگفت وقتی شوهرش به تنهایی در خانه بوده این بلا بر سرش آمده و نمیداند چهکسی شوهرش را کشته است. در این شرایط بود که با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات تیم جنایی در شاخههای مختلف ادامه یافت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تحقیقات میدانی از همسایهها نشان میداد که آنها هیچکسی را هنگام ورود یا خروج از خانه مقتول ندیدهاند. با وجود این آنها مدعی بودند که مقتول و همسرش مدتها بود که با یکدیگر اختلاف داشتند و گاهی این اختلافات به درگیری کشیده میشد. در این شرایط بود که انگشت اتهام بهسوی همسر مقتول گرفته شد. مأموران پس از چند روز تحت نظر قراردادن وی بهطور نامحسوس، او را احضار کردند و تحت بازجویی قرار دادند.
زن جوان هرچند ابتدا وانمود میکرد که از ماجرای قتل شوهرش بیاطلاع است، اما وقتی بازجوییها از او ادامه پیدا کرد در اعترافاتی هولناک مدعی شد که با همدستی مردی دستفروش شوهرش را به قتل رسانده است. او گفت: من و شوهرم با وجود داشتن دختری خردسال، اختلافات زیادی با یکدیگر داشتیم و هر روز کارمان دعوا و درگیری بود. من خیلی تلاش کردم تا مشکلاتمان برطرف شود و زندگی با شوهرم را تحمل میکردم اما یک روز که خیلی درگیریهایمان بالا گرفته بود از مرد دستفروشی که با او در ارتباط بودم، خواستم شوهرم را بکشد. او هم وارد خانهمان شد و او را خفه کرد و گریخت.
دستگیری مرد دستفروش
دستفروشی که این زن از او صحبت میکرد مردی 76ساله بود که بهصورت دورهگرد لباس میفروخت. مأموران با اطلاعاتی که زن جوان در اختیارشان قرار داده بود پاتوقهای دستفروش را تحت نظر گرفتند و چند روز بعد موفق شدند او را دستگیر کنند. این مرد وقتی تحت بازجویی قرار گرفت نتوانست حضورش در محل جنایت را انکار کند اما گفت او مرتکب قتل نشده و وقتی به محل حادثه رسیده بود مقتول روی زمین افتاده بود.
این مرد در جریان تحقیقات به مأموران گفت: من سالهاست که دستفروش هستم و کنار خیابان بساط میکنم و لباس زنانه و بچهگانه میفروشم. در این سالها مشتریان زیادی داشتم و با افراد زیادی آشنا شدم و مدتی قبل هم با این زن آشنا شدم. او از مشتریانم بود و بارها از من خرید کرده بود. آخرین مرتبه اما مقدار زیادی جنس نسیه خرید. دستفروش سالخورده ادامه داد: بعد از گذشت چند روز با زن جوان تماس و سراغ طلبم را گرفتم. او از من خواست بعد از پایان کارم برای گرفتن پول به خانهاش بروم. وقتی در خانه را زدم او گفت که بیا داخل. گفتم من کاری ندارم که داخل بیایم و آمدهام که پولم را بگیرم. با اصرار او وارد خانه شدم و در حیاط شوهرش را دیدم که روی زمین افتاده و از ترس فرار کردم.
با وجود انکارهای این مرد اما شواهد بهدست آمده حاکی از رابطه پنهانی او و زن جوان بود و نشان میداد که آنها با همدستی یکدیگر مرد جوان را به قتل رساندهاند. در این شرایط بود که پرونده با تکمیل تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان هرمزگان فرستاده شد و مرد سالخورده به اتهام قتل عمدی و همسر مقتول به اتهام معاونت در قتل محاکمه شدند. در جلسه دادگاه پدر و مادر مقتول و دختر نوجوان او خواستار مجازات متهمان شدند و قضات دادگاه پس از بررسی محتویات پرونده مرد دستفروش را به قصاص و همسر مقتول را به تحمل 25سال حبس محکوم کردند. این رأی بعد از مدتی در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و آماده اجرا شد.
بخشش قاتل
با گذشت مدتی از قطعیشدن حکم دادگاه، شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص آغاز شد. اعضای شورای حل اختلاف زندان بندرعباس از مدتی قبل تلاش زیادی را برای بخشیدهشدن قاتل آغاز کرده بودند. او با گذشت حدود 4سال از گشودهشدن این پرونده در آستانه 80سالگی قرار دارد و در زندان پیر و رنجور شدهاست. به همین دلیل مسئولان قضایی استان و سازمان زندانها تلاشهای زیادی برای جلب رضایت اولیای دم انجام دادند. یکی از این افراد کاظم شاهرخنیا، از اعضای شورای حلاختلاف زندان بندرعباس است که تاکنون در صلح و سازش شمار زیادی از پروندهها در استان هرمزگان نقش کلیدی داشتهاست. او در اینباره به همشهری میگوید: اولیای دم مقتول پدر و مادر و دختر 15ساله او بودند. آنها اعلام کردند که به هیچ قیمتی حاضر به بخشش نیستند. اما وقتی رایزنی با آنها ادامه پیدا کرد و جلسهای در دفتر رئیسکل دادگستری استان هرمزگان برگزار کردیم، با وساطت آقای قهرمانی اولیای دم حاضر به بخشیدن قاتل شدند و به این ترتیب، زن مقتول که اتهامش معاونت در قتل بود، نیز شامل تخفیف در مجازات شد.
شاهرخنیا درباره سرنوشت قاتل 80ساله میگوید: او 4سال گذشته را در زندان گذرانده بود که پس از جلب رضایت اولیای دم با انجام تشریفات قانونی از زندان آزاد شد.
منبع: روزنامه همشهریمنبع: آفتاب
کلیدواژه: قتل قتل همسر قصاص اولیای دم زن جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۰۹۴۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصه درخشان کاپیتان تیم ملی 18 ساله شد
به گزارش ورزش سه، وقتی نخستینبار برای تیم ملی در جام ملتهای آسیا به میدان رفت، هجده سال سن داشت. سنوسالی که برای همه جوانها عصری در آغاز دوران فوتسالی به شمار می رود ولی او با پیراهن تیم ملی به شکوفایی رسیده و هرگز آن جامه مقدس را از تن در نیاورده. او در اولین نبرد ملی در پیروزی پرگل مقابل ترکمنستان با چهارده گل نقش داشته و یکی از گلها را به ثمر رسانده. با همان تبسم همیشگی و بازیگوشیهای کودکانه در جوانیاش. آن روز، برای علیاصغر، هم بالاترین قله بود و هم آغازی برای قصههای پریان گونه. داستانی به بلندای هجده سال و حتی بیشتر از آن. او نسل به نسل، فصل به فصل و از عصری به عصری دیگر ادامه میداد. افتخارات مفرط این سالها سد راهش نشد و هرگز طعم تلخ عقدهی ضعیف بودن و نزول کردن را نچشید. همیشه آن بالای بالا بود. بهترینِ بهترینها. بعد ها او را مردی برای همه فصول میخواندند و میگفتند علیاصغرحسن زاده تا چهلویک سالگی در وسط ماجرا، وسط میدان و نمایشها میماند.
پنج قهرمانی در جام ملتهای آسیا به معنای پرافتخارترین بازیکن این روزها. در سی وهفت سالگی نقش تعیین کنندهای را در نخستین قهرمانی شمسایی در نقش مربیگری تیم ملی داشت. وقتی حسنزاده راه میرفت، همه راه میرفتند. وقتی حسن زاده به گوشهای خیره میشد، خیلیها خیره میشدند. وقتی او لب به سخن گشود، همه سکوت میکردند. وقتی او توپی را به تور میچسباند، همه حیرت میکردند. زمانی که او خوشحالی پس از گلش را به اجرا در میآورد، همه دور مرد الهامبخش خود حلقه میزدند و به آغوش میکشیدند.
رسانهها تلاش کردند حالت او را پیش از ضربهی جادویی پنالتیاش به قرقیزستان را با دقت تعریف کنند. اینکه حسنزاده شق و رق و بدون دورخیز ایستاده و دستهایش را حلقه زده پایین کمرش. سپس توپ را چرخانده به کنج دروازه. حالت پای او جای دیگری را نشانه رفته، اما توپ مسیر دیگری را پیموده. بازیکنان قرقیزستان میخکوب شدهاند و تماشاگران مات و مبهوت ماندهاند. چرا و چگونه توپ در جای دیگر آرام گرفته و قرار بوده سوی دیگری را میرفته. شبیه به آبی که بر خلاف مسیر رودخانه به حرکت در آمده. یک گل استثنایی تمام عیار که تا سالیان سال به تصویر کشیده میشود.
واقعیت این است که کمتر ستارهای را با کیفیت او شناختهایم و درخشش در جام ملتهای آسیا بازتابنده این کیفیت است. سوالاتی جلب نظر میکند که آیا حسن زاده تا چهلویک سالگی میتواند به همین نمایش های خود ادامه بدهد؟ سپس به عملکرد او در جام جهانی آینده چشم خواهیم دوخت.